?????
خواستم شعر بگویم .قلمم زار گریست .. چشم دفتر بر سر شانه ی این دیوار گریست . امدم نقش تو را بر سر قالی بکشم .. تار وپود غزلم بر سر ان دار گریست .. عزم کردم که تورا از نظرم پاک کنم .. دل به امید خوش لحظه ی دیدار گریست .. فال حافظ که زدم .گفت نخواهی امد .. طوطی فال فقط بر من بیمار گریست .. بعد از تو سقف غزل های مرا باران شست .. عنکبوتی که نمرد .از غم اوار گریست ..
نویسنده: گلی | تاریخ ارسال: ۱۴۰۱/۰۵/۰۹-۰۰:۳۹ | ارسال نظر(0) | ❤️ لایک