نه اینکه....
نه اینکه تنهایی رو دوست داشته باشم، نه، فقط از با آدما بودن میترسم، از ضربه خوردن میترسم، نه اینکه احساس نداشته باشم، نه، فقط از بروز احساساتم میترسم، از پشیمون شدنِ بعدش میترسم، نه اینکه نتونم اعتماد کنم، نه، فقط آدمی پیدا نشده که بتونم اعتماد کردن بهش رو تجربه کنم، نه اینکه سنگدل باشم، نه، فقط از مهربون بودن با آدما میترسم، همون آدمایی که تا میبینن یکی مهربونه بهش آسیب میزنن، نه اینکه مغرور باشم، نه، فقط توو زندگی شخصیم قانونهایی دارم و نمیتونم ازشون بگذرم، چون رد شدن ازونا یعنی چند فاصله تا ضربه خوردنم، نه اینکه نتونم انتقام بگیرم، نه، فقط میسپارم دستِ زمان، زمان بهترین انتقامه توو دنیایِ من،
نویسنده: at sh | تاریخ ارسال: ۱۴۰۲/۱۰/۰۲-۱۳:۱۸ | ارسال نظر(0) | ❤️ لایک